Wednesday 17 April 2013



گذر کردم از تو، از این شهر خسته 
از این کوچه باغی، که در هم شکسته

تو بودی یه سایه، تو تکرار خورشید 
یه احساس مبهم، تو بحران امید

به تو دل نبستم، فریبی، دروغی 
تو دهلیز قلبم، نه نبضی نه خونی

منو دیگه باختی، به لمس یه آغوش
اسیر فریبی، تو شهری پر آشوب

دلم از تو سیره، بهونه ندارم 
تو نیستی میدونم، که دوستت ندارم
____________
۱۲.۰۴.۲۰۱۳ 

No comments:

Post a Comment